اعتصاب یا خانه نشین کردن معلمان؟
على جوادى

"در اولين روز از اين اعتصاب، معلمان در مدرسه و کلاس درس حاضر شدند اما در اعتراض به بی ‌توجهی به خواسته‌هايشان از تدريس خودداری كردند اين در حالی بود كه دانش ‌آموزان را نسبت به دلايل انجام اين حرکت آگاه کردند. در دومين روز نيز معلمان در مدارس حاضر شده اما از رفتن به کلاس درس خودداری كرده با اين حال در حفظ نظم کلاس و مدرسه با مديران و معاونان محترم مدارس همکاری کردند. در سومين روز نيز كه به عنوان روز اعتراض ملی معلمان نامگذاری شده، تمامی معلمان از حضور در مدرسه خودداری می‌كنند." آنچه در اینجا آماده است اجزای اقدام سه روزه کانون صنفی معلمان است که پیاده شد.

 اما بر خلاف تبلیغات پوچ رهبری این کانون٬ این مجموعه طرحی برای سازماندهی اعتراض بر حق معلمان و گامی در جهت تحقق خواستهای رادیکال آنها نبود. بر عکس طرحی برای عقیم کردن آن بود. خودداری کردن از حضور در مدارس٬ اعتراض نیست٬ اعتصاب نیست٬ تلاشی برای خانه نشین کردن معلمان معترض است. اعتصاب یک اقدام متحدانه و متشکل بخشهایی از طبقه کارگر (و در اینجا معلمان) است. اقدامی است که ماحصلش٬ حتی اگر پیروزی بلاواسطه نیروی اعتصاب کننده نباشد٬ افزایش درجه اتحاد و همسبتگی طبقاتی و بالا رفتن میزان خودآگاهی به نیروی جمع و تشکل است. قدرت کارگر در جمع٬ در تشکل٬ در همبستگی و آگاهی اش است. نام این اقدام کانون صنفی معلمان اعتصاب نیست. این اقدام فاقد قدرت متحد کننده است. رادیکال نیست. اعتراضی نیست. معلمانی که به جای اعتراض متشکل و متحد در خانه بسر برده اند٬ قدرت متشکلی را شکل نداده اند٬ متحد تر نشده اند٬ قوی تر نشده اند٬ قدرتشان را به نمایش نگذاشته اند. این اقدام فشاری را علیه دولت اعمال نمیکند. نیرویی را به گرد صفوف معلمان اعتراضی جمع نمیکند. دانش آموزان را به حمایت گسترده و اعتراضی از معلمان بسیج نمیکند. خانواده های دانش آموزان و توده مردم را به حمایت از خواست و اعتراض معلمان به میدان نمیکشد. و این روش سیاسی جریانی است که هدفش پیروزی و تحقق خواستهای عادلانه معلمان نیست. تلاشی برای کشیدن دندان اعتراضی معلمان است .

واقعیت این است که "کانون صنفی معلمان" یک جریان دوم خردادی است. خط حاکم بر این جریان مولفه های مشترکی با احزاب دوم خردادی و مشخصا حزب مشارکت دارد. تلاش برای گردآوری نیرو برای بازگرداندن میرحسین موسوی٬ این قداره بند دوران شکل گیری رژیم اسلامی٬ یک رکن سیاست این جریانات در شرایط کنونی است. از این رو میکوشند پتانسیل اعتراضی معلمان را به نیروی ذخیره این پرش تبدیل کنند. یک رکن دیگر سیاست این جریان محدود کردن خواستها و مطالبات معلمان در قالب "مصوبات مجلس اسلامی" است.
 
در شرایطی که توده رادیکال معلمان بارها نشان داده اند که آماده یک مبارزه جدی و رادیکال برای تحقق خواستهای خود هستند٬ کانون صنفی معلمان به اشکال مختلف این پتانسیل اعتراضی را به بیراهه کشانده و تحلیل برده است. بررسی این تجربه معین بیانگر آن است که پیشروی معلمان و تحقق خواستهای آنها بیش از هر زمان در گرو کنار زدن این رهبری و سیاستها و شکل دادن به تشکل مستقل و شورایی توده های معلم است .

سیاست ما در قبال کانون صنفی معلمان
همانطور که قبلا اعلام کرده ایم٬ کانون صنفی معلمان تشکل مستقل و توده ای معلمان نیست. سندیکا نیست. یک تشکل توده ای اما با سیاستهای راست و یا رفرمیستی نیست. منعکس کننده اراده مستقل توده های معلم نیست. چیزی شبیه "انجمنهای اسلامی" و "خانه کارگر" اما از جنس دوم خردادی آن است. یک جریان ملتزم به حکومت اسلامی و ارتجاع حاکم است. جریانی نیمه دولتی  - اسلامی است. از نوع دفتر تحکیم وحدت و انجمنهای اسلامی در دانشگاهها است. سری به سایت این جریان بزنید. بهترین کار در نزد این جریان پس از "نماز به وقت"٬ "جنگ در راه خدا" است! اشتباه فاحشی است اگر این جریان را حتی با سندیکاهای مستقل کارگری برابر دانست و یا حتی مقایسه کرد. یک تشکل مستقل و توده ای کارگری میتواند راست باشد یا چپ باشد. اما این جریان یک تشکل مستقل از حکومت و جریانات حکومتی نیست. منعکس کننده اراده مستقل معلمان نیست. همانطور که دفتر تحکیم وحدت چنین موجودیتی نیست٬ خانه کارگر و انجمنهای اسلامی مرتجع نیستند. وجود و فعالیت بخشهایی از معلمین در این تشکل خصلت "مستقل" از حکومتی به این جریان نمی بخشد. کانون صنفی معلمان یک تشکل زرد و ملتزم به حکومت است. این جریان آلترناتیو احزاب حکومتی برای سازماندهی صفوف معلمان در خدمت سیاستهای ارتجاعی و اسلامی احزاب حکومتی است .

یک تشکل توده ای و مستقل کارگری هم میتواند دارای سیاست راست و سندیکالیستی و یا توهم آمیز باشد. سندیکالیسم اساسا چنین سیاستی است. اما تفاوت مساله بر سر "حکومتی بودن" و "مستقل از حکومت بودن" است. "کانون صنفی معلمان" فاقد چنین ویژگی و شرایطی است. نتیجتا نوع برخورد ما نیز به این تشکل در زمره برخورد به جریانات دولتی٬ اعم از جناح راستی یا دوم خردادی است. هر تشکل توده ای کارگری مستقل از سیاست حاکم بر آن٬ یک دستاورد طبقه کارگر است و ما برای حفظ موجودیت آن تلاش میکنیم. ما از هر دو خشتی که کارگران و معلمان روی هم گذاشته باشند قاطعانه دفاع میکنیم. ما در درون تشکلات مستقل توده ای کارگری سندیکایی٬ علیرغم نقدمان به سندیکالیسم٬ فعالیت میکنیم. تلاش میکنیم که سیاست راست و سندیکالیستی و قانونگرایی آن را نقد و ایزوله کنیم. تلاش میکنیم خط کمونیسم کارگری را در این تشکلات تقویت کنیم. میکوشیم ساختارهای این جریانات را هرچه بیشتر به ساختارهای تشکلات شورایی و منعکس کننده اراده توده کارگر و معلم نزدیک کنیم. اما یک تشکل زرد و نیمه حکومتی را باید ایزوله کرد. ما منتقد سندیکالیسم هستیم. سندیکالیسم یک سیاست راست و رفرمیستی است. اما سندیکالیسم یک سیاست است در حالی که سندیکا یک تشکل توده ای کارگری است. کانون صنفی معلمان تشکلی از جنس سندیکا نیست. از این رو سیاست کمونیسم کارگری در قبال کانون صنفی معلمان و تشکلات مشابه نمیتواند مشابه سیاست ما در قبال تشکلات سندیکایی و مستقل کارگری باشد. سیاست ما روشن است: باید تشکل مستقل توده های معلم٬ تشکل شورایی آنها٬ را شکل داد. چنین تشکلی در حال حاضر تنها میتواند شورای سراسری معلمان باشد. تحقق چنین تشکلی منوط به برپایی جنبش مجامع عمومی معلمان و سازماندهی اعتراض توده های معلمان در مراکز متعدد آموزشی است. سیاست ما در این عرصه تماما مشابه سیاست ما در قبال سایر بخشهای طبقه کارگر است. مجامع عمومی معلمان مناسبترین ظرف در برگیرنده توده معلم معترض است. تشکیل منظم مجامع عمومی معلمان٬ تعیین نمایندگاه معلمان٬ پیگیری مطالبات و خواستهای معلمان٬ مرتبط کردن مجامع عمومی معلمان در هر بخش و منطقه ای٬ از اقدامات اولیه سازماندهی و شکل دادن به شورای سراسری معلمان است.

در اینجا باید بار دیگر به گرایش "چپ" در قبال این جریان نیز اشاره مختصری کرد. درخواست استعفای مسئولین کانون صنفی معلمان از جانب حزب موسوم به "کمونیست کارگری" یک سیاست راست و رفرمیستی و آغشته به توهم در قبال این گرایش دوم خردادی است. همانطور که مطالبه استعفای سران خانه کارگر مطالبه ای راست و رفرمیستی و توهم آمیز است. این گرایش را باید از سر راه توده های معلم و کارگر کنار زد. سازماندهی و شکل دادن به تشکل مستقل توده ای معلم تنها راه و در عین حال مستلزم کنار زدن این جریانات است. از طرف دیگر سیاستی که کانون صنفی معلمان را همانند تشکل سندیکایی کارگران از جمله سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه و یا سندیکای شرکت واحد میداند٬ علیرغم ظاهر "چپ" آن عملا سیاستی راست و غیر کمونیستی است .

زمزمه های اعتصاب سراسری معلمان: ملزومات پیشروی
اقدام سه روزه "کانون صنفی معلمان" بدون واکنشی از جانب رژیم اسلامی پایان پذیرفته است. معلمان ناراضی اند. اعتراضشان به کج راه برده شده است. زمزمه های اعتصاب سراسری در صفوف معلمان شنیده میشود. معلمان رادیکال و سوسیالیست خواهان سازماندهی چنین اعتراضی برای تحقق خواستهای خود هستند. ذکر نکاتی در این رابطه حائز اهمیت است .

  ١ - اعتصاب سراسری یک اعتراض خود انگیخته نیست. اقدامی سازمان یافته و آگاهانه در جهت تحقق اهداف اعلام شده و روشنی است. در بررسی شرایط و ملزومات پیروزی یک اعتصاب باید به مجموعه اقدامات پیش از اعتصاب٬ در دوران اعتصاب و پس از اعتصاب نگریست. در نگرش پوپولیستی اعتصاب اقدامی در روز اعتراض است. گذشته ای ندارد. آینده ای هم ندارد. برای ما کمونیستهای کارگری اما اعتصاب دارای ابعاد و معنای وسیعتری است. هیچ اعتراض سراسری بدون وجود رهبری سراسری و شبکه ای از رهبران عملی نمیتواند به پیش برده شود. اعتراض را نمیتوان از راه دور کنترل و هدایت کرد. فضای سیاسی مسلما متاٽر از فاکتورهای متعددی از جمله میزان و حجم تبلیغات سیاسی است٬ اما اعتصاب اقدامی روی زمین داغ سیاسی است. وجود شبکه ای از رهبرای عملی محلی و سراسری شرط اساسی پیشروی و پیروزی هر اعتصابی است. دخالت در هر آکسیون کارگری در درجه اول قبل از آنکه دخالت از راه دور و ماهواره معنی دهد به معنی تاٽیر گذاری بر سیاست و توان سازماندهی رهبران عملی و تقویت گرایش رادیکال و سوسیالیستی در این اعتراض است .

سیاست و ادبیات پوپولیستی تصویر ساده انگارانه از رهبری اعتراض اجتماعی توسط سازمانهای سیاسی چپ بدست میدهد. در این تصویر سازمان پوپولیستی شعارها و تاکتیک اعتراض را تعیین میکند٬ سیاست خود را مبنی بر پیشبرد آکسیون اعتراضی بیان میکند٬ و اعتراض با کنترل از راه دور و یا از طریق ماهواره و بطور غریبی هدایت میشود. چنین سناریویی تنها بر روی کاغذ قابل اجرا و پیاده شدن است. سیاست پوپولیستی سیاستی معطوف به سازماندهی همه جانبه اعتراض نیست. هدفش تهیه "گزارش" و "خبر" برای سازمان مربوطه است. در این چهارچوب "خبرنگار کارگری" جایگزین "رهبران عملی کارگری" میشود. اما در دنیای واقعی سوخت و ساز و تحرک اعتراضی طبقه به نقش رهبران عملی کارگری گره خورده است. کسانی که سرنخ ماجرا را در دست دارند. به اعتراض سمت و سو میدهند. مطالبات را تعیین میکنند. موقعیت٬ توازن قوا٬ تاکتیک پیشروی و یا عقب نشینی را تعیین میکنند. برای پوپولیسم چنین مولفه هایی کاملا بیگانه است. رهبری غیبی٬ از راه دور و یا ماهواره ای جایگزین رهبری عملی و محلی و سراسری میشود. این دنیای تخیلی را باید به عالم تخیلی و معوج پوپولیست ها واگذار کرد. اما سیاست کمونیسم کارگری از جنس دیگری است. واقعیت این است که هدایت مبارزه و اعتصاب بدون آژیتاتور علنی٬ بدون رهبران عملی و علنی کارگری ممکن نیست. اعتراض معلمان تنها در شرایطی میتواند بطور موفق به پیش برده شود که رهبران عملی معلمان٬ شبکه ای از معلمان که مورد اعتماد توده های معلم هستند٬ در راس این اعتراض قرار میگرفتند. خود را در مقام رهبری اعتصاب قرار میدادند.
 
٢ - مساله دیگر چگونگی مقابله با سیاست جریان حاکم بر "کانون صنفی معلمان" است. پیشبرد یک مبارزه موفق منوط به حاشیه ای کردن این گرایش در صفوف معلمان است. هدف این کانون تبدیل اعتراض بر حق معلمان به سکوی پرشی برای جریان ارتجاعی دوم خرداد است. این جریان میکوشد اعتراض معلمان را وجه المصالحه بند و بستهای جناحهای درون هیات حاکمه قرار دهد. خنٽی کردن این سیاست و نگرش یک وظیفه عمومی و دائمی شبکه و محافل رادیکال سوسیالیست معلمان است. معلمان رادیکال و سوسیالیست باید در راس اعتراض معلمان قرار بگیرند. باید در مقابل سیاستهای راست و سازشکارانه و ارتجاعی "کانون صنفی معلمان"٬ سیاستها و مطالبات روشن و رادیکال معلمان را قرار داد. توده معلم باید رهبری علنی و در محل خود را در جلوی صف اعتراضی ببینند.
 
٣ -علاوه براین پیشروی اعتراض معلمان منوط به جلب حمایت گسترده دانش آموزان و خانواده های آنها است. این مبارزه ای در عین حال بر سر سرنوشت زندگی معلمان و سیستم آموزشی در جامعه است. هر قدم بهبود زندگی و شرایط کار معلمان به معنای پیشروی جامعه در عقب راندن حکومت کٽیف اسلامی است. دست مذهب و حکومت مذهبی را باید از زندگی مردم و سیستم آموزشی کوتاه کرد.
 
فراخوان ما به معلمان این است: کانون صنفی معلمان تشکل توده ای و مستقل شما نیست. نماینده واقعی شما نیست. انعکاس اراده آزاد و رادیکال شما نیست. بیانگر خواستهای عمیقا انسانی و برحق شما نیست. ایجاد تشکل مستقل و توده ای معلمان در سراسر کشور گام اول هر مبارزه جدی است. مجامع عمومی خود را در گرماگرم اعتراضتان شکل دهید. نمایندگان واقعی خود را انتخاب کنید. شورای نمایندگان معلمان در هر منطقه و جغرافیایی را شکل دهید. تصمیم راجع به چگونگی پیشبرد اعتصاب باید توسط نمایندگان منتخب مجامع عمومی معلمان در هر سطح و منطقه ای اتخاد شود. به هیچ مرجعی اجازه ندهید تصمیمات خود را جایگزین اراده مستقل و آزاد شما کنند. قدرت اعتصاب و اعتراض شما در تجمع و تشکل شماست. توطئه های دولت را درهم بشکنید. سیاستهای سازشکارانه "کانون صنفی معلمان" را خنٽی کنید. از نمایندگان خود قاطعانه دفاع کنید. یک رکن مبارزه برای تحقق خواستهای شما مقابله با تلاشهایی است که میکوشند شما را به کم قانع کنند. خواستها و مطالبتتان را به قوانین و لوایح رژیم اسلامی و یا "مصوبات مجلس" محدود کنند. چنین گرایشاتی مدافعین حقوق و مطالبات شما معلمان نیستند. پیشبرد موفق مبارزه شما در گرو حاشیه ای کردن این تلاشها و موانع و سازمان دادن به تشکل شورایی مستقل و توده ای معلمان است . *

١ - بخشهایی از این مقاله با استفاده از یادداشت دیگری تحت عنوان "کمونیسم کارگری و اعتراض معلمان" تهیه شده است .